مقالات علامه آشتیانی

خاطرات دیدار با هانری کربن به قلم علامه سید جلال الدین آشتیانی

 از استادان نامدار و بزرگ عصر که سالیان دراز در آلمان تحصیل کرد و بعد از مراجعت به وطن خود دست تقدیر او را به ترکیه و از ترکیه به ایران سوق داد، استاد محقق آقای پرفسور کرین از مردم غیور و اصیل فرانسه است. او به عللی که خود بیان میکرد شوق وافری به شیخ اشراق و آثار او در خود احساس کرد و چندین اثر فرزنده از شیخ اشراق در مجموعه ای به طبع رساند و سرنوشت او را به ایران رهنمون شد و متن آثار شیخ اشراق را در ایران با حواشی و تعلیقات در دسترس طالبان علم قرار داد.

بنده حقیر در ۱۳۳۷ به مشهد مشرف شدم و اولین اثر خود را در آنجا به نام هستی از نظر فلسفه و عرفان منتشر کردم این کتاب را در مدرسه نواب حجره مغفور له آقای عبادی واعظ در کمتر از بیست روز نوشتم و در چاپخانه خراسان آن زمان به مساعدت مدیر چاپخانه مرحوم آقای محمد صادق طهرانیان که بسیار نیک نفس بود و در چاپ چند اثر دیگر حقیر نیز با نهایت لطف و عنایت مرا یاری کرد چاپ کردم او در غربت سرگردان شد و زندگی او و فرزندش به تاراج رفت و آنان با پریشانی و عسرت به سر می بردند که «بر سکندر نیز بگذرد آنچه بر دارا گذشت.»

  مغفور له دکتر علی اکبر ،فیاض استاد بزرگ عصر خود می گفت:

از کربن نباید به مستشرق تعبیر کرد. او استاد بزرگی است که قدرت فوق العاده و ذوق خاص در انتخاب معادل الفاظ فلسفی و عرفانی به فرانسوی دارد و مشکلات مباحث فلسفی را نسبتاً خوب درک میکند و در سنین نزدیک به کهولت مانند دانشمندی جوان قدرت فکری خویش را حفظ کرده است.

بنده چندین بار او را در تهران ملاقات کردم و با مشورت و شناسایی دانشمندان بزرگی که برخی از آنها ناشناخته بودند، تصمیم به تهیه حدود هفت جلد قطور مشتمل بر ۷۰۰ صفحه از منتخبات فلسفی دوران میرداماد تا عصر حاضر گرفتیم. او معتقد بود که باید به تهیه اثر یا آثار فلاسفه اکتفا کرد و آنچه را بنده تهیه و انتخاب می کنم آن استاد در قسمت فرانسوی هر منتخبی با اختصار شرح یا تعلیق بنویسند که غربیها به آن مراجعه کنند.

برای بنده مسلم بود که باید در بین اساتیدی که آثار خوب از خود باقی گذاشته اند تجزیه و تحلیلی به عمل آید. لذا در مجلد اول، حدوث دهری مصطلح میرداماد را از قبسات و دیگر آثارش نقل و مورد دقت قرار دادیم و عبارات مشکل آثار میرداماد را تحقیق کردیم و این کار انجام گرفت. آقای کربن اعتقاد داشت تجزیه و تحلیل و نقد منتخبات فلسفی، کشنده است.

بعد از میرداماد در صدد نقد و بررسی آثار میرفندرسکی برآمدیم و با دقت معلوم شد او حکیم مشائی راسخ در این مشرب به تمام معنی کلمه است و دلیل اینکه او را در صف عرفا قرار داده اند فقط وابستگی میرفندرسکی و اعراض او از تجملات است.

او تشکیک در ذاتیات را منکر است و مثل افلاطونی را هم نفی کرده است. کار او تدریس شفا بود و همه تلاميذ او فلسفه مشاء تدریس میکردند کسی نمی دانست استاد میرفندرسکی کیست میرفندرسکی استاد شفای این سینا بود. رساله صناعيه او نیز مؤید عرض بنده است. هرگز میرفندرسکی در مرتبه میرداماد قرار ندارد. او در ۱۰۳۷ وارد اصفهان شد و شاه صفی از او دیدار کرد و موجبات آسایش او را فراهم آورد و بنابر آنچه در تذکره دوست او تقی الدین کاشانی مذکور است او بارها به هند سفر کرده و در آن دیار مورد عنایت آصف خان قزوینی قرار گرفته و نیز نزد میرداماد متخلص به اشراق شفا خوانده است و استاد اول او علامه چلبی بیک تبریزی است که طبع شعر داشت. پدر او کلانتر تبریز بود و بسیار مورد احترام حکام صفویه قرار داشت. چلبی بیک مشهور به فارغ تبریزی به هند سفر کرد و همان جا رحلت نمود.

در تذکره های شعرا از جمله کاروان هند اثر استاد گلچین معانی ،می توان بسیاری از بزرگان را شناخت. تذكرة تقی الدین کاشانی که خود دانشمندی بزرگ بوده است بزرگترین تذکره شعری است ولی مجلدات آن را باید تک تک از کتابخانه های ایران ،پاکستان، هند و ممالک غربی به دست آورد و آنچه را به دست می آید فوراً چاپ کرد؛ به مرور ایام و سنوات، بیشتر مجلدات پیدا خواهد شد.

نگارنده در ضمن کار منتخبات به تهیه و چاپ آثار عالیه می پرداختم و اغلب مقدمه های حقیر بر این کتابها از جهت حجم بیشتر از اصل کتاب است. روزی نامه ای از کرین به دست من بنده رسید که از تأخیر کار شکایت داشت و صریحاً نوشته بود که «آفتاب عمر من لب بام قرار دارد، در کار، تأخیر مورد پسند نیست.»

جلد دوم و سوم کتاب منتخبات فلسفی با قسمت فرانسوی چاپ شد. در این اثنا دوران بازنشستگی کربن فرا رسید دوست او حضرت استاد دانشمند آقای دکتر سید حسین نصر ایشان را در انجمن فلسفه استخدام کرد و مجلد چهارم منتخبات به زیور طبع آراسته شد و این جانب مواد خاص مجلد پنجم و ششم را فراهم کرده بودم که خبر آمد که آقای کرین مریض شده است. بهتر آن بود که همه اوقات خود را صرف کار منتخبات میکردم تا آنچه مورد علاقه زاید الوصف آن استاد بزرگوار بود از قوه به فعلیت میآمد و آنچه را انتظار داشت به چشم خود می دید.

با این وصف بنده در ضمن تألیف منتخبات چندین مجلد از آثار محققان متأخر را چاپ کردم. حدود ۲۱ رساله از حکیم سبزواری را در مجلدی مشتمل بر ۸۰۰ – ۷۰۰ صفحه و دو رساله عالی به نام لمعات الهیه و انوار جلیه از ملا عبدالله زنوزی تبریزی و مجلداتی دیگر از محققان و اساتیدی که باید از آنها منتخباتی تهیه می شد چاپ و منتشر کردم. از جمله شرح ملا محمد جعفر لنگرودی بر رساله مشاعر ملاصدرا به انضمام تعلیقاتی مفصل.

گویا بعضی از اشخاص خوش جنس به مقامات وزارت خارجه فرانسه اطلاع داده بودند کهآقای کربن و آقای دمیراس به عنصر ایرانی تبدیل شده اند و بودن آنها در ایران سودی برای فرانسه ندارد. آقای دمیراس عربی خوب میدانست، زیرا او در الجزایر در دوران جنگ جراح بود، لذا به زبان عربی آشنا بود فارسی را هم آموخته بود و ناگهان با خبر فوت پدرش که مرد ثروتمندی بود به فرانسه مراجعت نمود.

روزی صبح زود در حالی که برای خواب آماده میشدم کارگر منزلم گفت سه نفر آمده اند می خواهند شما را ببینند. وقتی وارد منزل شدند استاد ذات علیان که در فرانسه تحصیل زبان کرده است با آنها بود. بعد از تعارف و مذاکره از این در و آن در معلوم شد یکی از آقایان، رئیس روابط فرهنگی ایران و فرانسه و دیگری وزیر کابینه فرانسه در امور خاورمیانه بود. رئیس روابط فرهنگی فرانسه گفت آقای کربن برای فرانسه چه خدمتی انجام می دهد؟ بنده عرض کردم از کرین خواستم اجازه بدهید مقاله ای به زبان انگلیسی در جلد دوم منتخبات چاپ شود. آقای کرین عصبانی شد و گفت جز زبان فرانسه در منتخبات فلسفی زبان دیگر راه ندارد.

بعد به آقای وزیر ،گفتم کربن یکی از دانشمندان نامی در عصر ماست و از رجال موجب افتخار ملت فرانسه است و شاید مانند کربن بعد از این تربیت نشود چرا که کمتر کسی توفیق کار علمی در تمام عمر خود به دست می آورد.


این مقاله از نوار سخنرانی که به مناسبت بزرگداشت هانری کربن ایراد شده، پیاده گردیده است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=