نقدی برمکتب تفکیک
حقیر نمیداند چرا برخی از دوستان رنگ و صبغه ای را که در اوایل دوران طلبگی بخود گرفته اند محکم نگه داشته اند و تعصب به خرج می دهند و با پیغام و گاهی مستقیماً ، عدم تعرض نسبت به برخی از مباحث را می خواهند.
باید عرض کنم اگر آنچه عرض می شود باطل است. مورد نقد قرار دهید و اگر حق است بپذیرید. در بین این دوستان افراد دست به قلم نیز وجود دارند.دشمنی مطلق با علم و دانش در حوزه مشهد ریشه دارد که جهل مرکب ریشه آن می باشد.
بنده از باب امتثال امر کسی که اطاعت از او را واجب میدانم، در نامه ای توسط آقای ملایی از( افاضل حوزه که شخصی بسیار متدین و سلیم النفس است) از آقایان خواهش کردم که شما الهیات اسفار و شرح فصوص قیصری را مطالعه و برای ما درس بدهید و افاضات شما را ضبط خواهیم کرد. اگر شما از عهده تدریس این دو کتاب برآمدید آنگاه حق دارید اشکال کنید و اگر نتوانستید از عهده تدريس الهیات اسفار و فصوص برآیید عقلاً و شرعا حق مخالفت و اعتراض ندارید.
قسمتی از مقاله:نکاتی درباره فلسفه وعرفان
بیانات استاد دانشمند دکتر دینانی در مورد علامه آشتیانی
«حال من بد نیست در تنهایی ام
با خودم در خلوت ام، تنها نی ام
من اگر بخواهم درباره مرحوم آقا سید جلال آشتیانی، فیلسوف بزرگ عصر ما و دوست دیرینه بنده و بسیاری از حضاری که اینجا تشریف دارند، صحبت کنم باید همین بیتی را که برایتان خواندم تفسیر کنم. آقای آشتیانی جمع متناقضات بود. خیلی تنها بود. تنها زندگی کرد و تنها از دنیا رفت. ازدواج هم نکرد. با این حال اجتماعیترین مرد هم بود. آن وقت که ما در قم طلبه بودیم و ایشان هم در قم بود، یعنی در زمان ریاست حضرت آیت الله بروجردی اعلی الله مقامه، کمتر کسی می توانست خدمت آقای بروجردی برود. ما طلبه ها هم که اصلا راه به آنجا نداشتیم. تنها طلبه ای که هر وقت می خواست پیش آقای بروجردی می رفت آقای آشتیانی بود. او با آقای بروجردی رفیق بود. حالا آقای بروجردی یک مرجع اعلا و پیرمرد، و آقای آشتیانی یک طلبه جوان! او در عین حال که با آیت الله بروجردی رفیق بود، با بالخیر، آفتابه دار مدرسه فیضیه، هم رفیق بود!
شب علامه سید جلالالدین آشتیانی در دوماهنامه بخارا
دکتر سید جلال الدین مجتبوی ،دکتر غلامرضا اعوانی،دکتربهاءالدین خرمشاهی ،علامه سید جلال الدین آشتیانی
عرض و طول تاریخ فلسفه اسلامی و استاد آشتیانی به قلم دکتر سید حسین نصر
در این زمان که کاخ فلسفی غرب از درون تزلزل یافته و نه یکی دو بلکه بسیاری از فلاسفه غربی از پایان نفس فلسفه سخن می گویند و هستند آنان که با جدیت در جستجوی فلسفه به معنی عشق به حکمت به سوی فلسفه اسلامی روی می آورند و در این دوران که نسلی جوان تر در ایران و سایر ممالک اسلامی خود باختگی نسل گذشته را در مقابل فلسفه غربی از دست داده و با چشمی باز به سوی یافتن دوباره خویش در بعد فکری و فلسفی آن هستند، اهمیت کوشایی پیایی توام با حدث فکر و ایمان و عشق به حق و حقیقت که در وجود استاد آشتیانی ساری است نمایان می شود.
پرتو تحقیقات استاد بر عرض و طول تاریخ فلسفه اسلامی نظرگاه این سنت بزرگ فلسفی را برای همیشه در جهت کمال تغییر داد، و به همین جهت برای نه فقط این دوران بلکه نسل های آینده ،مجموعه آثارشان یک راهنمای مطمئن و یک زاد ضرور در این سفر بزرگ در جهان وسیع فلسفه اسلامی است و نام ایشان برای همیشه در تاریخ فلسفه این عصر باقی خواهد ماند. از درگاه پروردگار متعال مسألت دارد که افاضات ایشان سالیان دراز ادامه یابد و رهنمود و رهگشای شاگردان مستقیم و غیر مستقیم ایشان و طالبان معرفت و حکمت در ایران و سایر ممالک اسلامی و حتی سایر نقاط عالم باشد.
دکتر سید حسین نصر